شمارهٔ ۱۹۲: می بده که در دادنِ می یاریهاست
نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات
می بده که در دادنِ می یاریهاست
کار این است دگرها همه بیکاریهاست
هیچ آرامش و آسایش و آسانی نیست
در عنا خانه دنیا همه دشواریهاست
به خلافِ فقها پیر خرابات منم
که میانِ ورع و میکده بیزاریهاست
گو ملامت گرِ بیفایده خود را دریاب
در دلآزاریِ عشّاق گرفتاریهاست
نیکبخت است که بر وی نبود پوشیده
که عقوبت همه مشتق ز دلآزاریهاست
درد و رنج و غم و اندوه و ملامت بر دل
بارِ عشق است و بر او این همه سرباریهاست
تلخیِ شربت هجران و ترشروییِ صبر
شوربختا که چنین محتملِ خواریهاست
هر نزاری چو نزاری نبود بیزر و زور
چه کند زاری و خود پیشه او زاریهاست