شمارهٔ ۳۴۷: چه جای دشمنی است آن که یار کرد و برفت

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

چه جای دشمنی است آن که یار کرد و برفت

به اختیار سفر اختیار کرد و برفت


نظر به غیر چرا ی کنم جزای من است

که خون دیده ی من در کنار کرد و برفت


مرا به درد دل و سوز سینه ی مجروح

اسیر حادثه ی روزگار کرد و برفت


شکایتی بود آری نمی توانم گفت

که هیچ خصم نکرد آن چه یار کرد و برفت


قرار کرد که بعد از دو هفته باز آیم

بدین قرار مرا بی قرار کرد و برفت


فریب دادن دل را گمان برم که برو

همان عزیزم اگر چند خوار کرد و برفت


دریغ و درد نزاری نگر به درد و دریغ

که عمر در هوس انتظار کرد و برفت


نظر خود را بنویسید

نظرات