شمارهٔ ۴۰۹: چه می کنم ز دلی کو ز یار برگردد

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

چه می کنم ز دلی کو ز یار برگردد

روا بود که چنان دل ز دیده در گردد


مرا نباشد از آن دل که گر به جان آید

ز جورِ دوست بنالد ز عهد برگردد


دلم ز پایِ تو ای دوست بر نتابد سر

اگر ز دستِ تو در پایِ غم به سر گردد


نگردد از تو دلم گر به خونش گردانی

مگر ز دیده فرو گردد از تو گر گردد


دلِ [مرا] دلِ آن کی بود معاذالله

که با تو گر جگرش خون کنی دگر گردد


نزاریا سخنت تازه دار و کاغذ و کلک

که خود حدیثِ تو اندر جهان سمر گردد


نظر خود را بنویسید

نظرات