شمارهٔ ۴۱۱: دلم ز جورِ تو خون گشت و برنمی‌گردد

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

دلم ز جورِ تو خون گشت و برنمی‌گردد

ز راهِ دیده برون گشت و برنمی‌گردد


چه سخت‌جان است این آهنین‌صفت دلِ من

که در فراقِ تو خون گشت و برنمی‌گردد


به پایِ هجر در افتاد و برنمی‌افتد

به دستِ عشق زبون گشت و برنمی‌گردد


ز چاه محنتِ بختم خلاص روزی نیست

که چرخِ وصل نگون گشت و برنمی‌گردد


خرد ز حلقۀ زلفت که پای بندِ دل است

جهان نمایِ جنون گشت و برنمی‌گردد


نزاریا دگر از دل مگوی و گر گویی

جزین مگوی که خون گشت و برنمی‌گردد


نظر خود را بنویسید

نظرات