شمارهٔ ۵۰۷: مشنو که مرا جز تو یاری و کسی باشد

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

مشنو که مرا جز تو یاری و کسی باشد

باتو ز جهان خوشتر گر خوش نفسی باشد


گر مار سر زلفت بر پای کسی پیچد

طاووس بهشت اینجا همچون مگسی باشد


من روی وفا از تو هرگز بنگردادم

سر در قدمت بازم گر دست رسی باشد


تا رای تو چون باشد یا روی تو چون بیند

از وصل تو در هر سر هرجا هوسی باشد


دوزخ چه و جنت که هیچ اند همه بی تو

گر بی تو بود جنت بر ما حرسی باشد


از تو همه تو باید نه جنت و نه طوبی

بیمار خسیسی کو موقوف خسی باشد


ارّان چه و شروان چه بیچاره نزاری را

از هر مژه بر رویش بی تو ارسی باشد


نظر خود را بنویسید

نظرات