شمارهٔ ۷۳۱: دلی می خواهم از هر کار فارغ

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

دلی می خواهم از هر کار فارغ

زنام و ننگ و فخر و عار فارغ


مرا باید که در گلزار باشم

به گل مشغول لیک از خار فارغ


چنان فارغ ز محنتها به یک بار

که هست از محنت من یار فارغ


چو چالاکان ز خلد و دوزخ آزاد

چو ناپاکان ز نور و نار فارغ


خمار آلوده چون محتاج راح است

نمی یارد شد از خمار فارغ


عدو یک لحظه کی بوده است هرگز

ز دعوی های نا هموار فارغ


دلا گر بشنوی یک نکته از من

شوی از هفت و پنج و چار فارغ


اگر خواهی که باشی شادمانه

ز غم خوردن مرا بگذار فارغ


نزاری از بلای نفس ناقص

شود هم عاقبت یک بار فارغ


نظر خود را بنویسید

نظرات