شمارهٔ ۷۶۲: تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بدل

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

تویی که بر تو نباشد مرا نظیر و بدل

منم که از تو نگردم جدا به تیغِ اجل


بیا که در همه عالم به مهربانیِ ما

کسی دو عاشقِ صادق دگر نبیند بَل


که خود ز شفقتِ ما تا هزار سالِ دگر

میانِ خلقِ جهان عاشقان زنند مثل


هنوز رویِ تو نادیده آشنا بودیم

تو خود حواله ی ما بوده ای به حکمِ ازل


به چشمِ عشقِ دلت برگزیده ایم نخست

به مهرِ جانِ خودت پروریده ایم اوّل


امید و بیمِ من از دوزخ و بهشت تویی

وگر نه آن چه خطر دارد این یکی چه محل


بهشتِ جانِ نزاری تویی و خوش تر از آن

نیافرید بهشتی خدای عّزَوجَلّ


نظر خود را بنویسید

نظرات