شمارهٔ ۸۹۹: چشم امیدوار به ره برنهادهایم
نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات
چشم امیدوار به ره برنهادهایم
گوش نیازمند به در برگشادهایم
پیش خیال روی تو کز چشم ما نرفت
چون مخلصان به پای ادب ایستادهایم
مهر تو از مبادی فطرت نهادهاند
در جان ما و جان به وفای تو دادهایم
یک جرعه دادهاند به ما ز اول و هنوز
لایعقل از تجرع آن جام بادهایم
دیوانهوار در پی زنجیر زلف تو
زنجیرسان چو زلف تو بر هم فتادهایم
شیر وفا مکیده ز پستان وحدتیم
آری مگر ز مریم دوشیزه زادهایم
نه نه نزاریا نکنی با یراق عشق
دعوی که ما هنوز درین ره پیادهایم