شمارهٔ ۹۴۳: آرزومندم به روی دوستان

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

آرزومندم به روی دوستان

جان و دل دارم به سوی دوستان


وای وای از اشتیاق یارکان

آه آه از آرزوی دوستان


یاد آن شب ها که بودی تا به روز

شوق ما بر های و هوی دوستان


دست ما و دامن خیل خیال

روی ما و خاک کوی دوستان


ما ندانستیم شرط دوستی

برشکستیم از عدوی دوستان


عمر تاوان کرده ایم الّا هم آنک

صرف شد در جست و جوی دوستان


از بهشت و حور و غلمان فارغیم

راح می خواهیم و روی دوستان


عنبر و مشک و بهار و باغ ما

خُلقِ یاران است و خوی دوستان


هم صبا جانِ نزاری را حیات

می دهد هر شب به بوی دوستان


نظر خود را بنویسید

نظرات