شمارهٔ ۹۸۷: آخر ای ظالم خدا را یاد کن
نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات
آخر ای ظالم خدا را یاد کن
بنده را بندِ غم آزاد کن
یا به مکتوبی روانم تازهدار
یا به پیغامی دلم را شاد کن
گر چه با دست این سخن در گوشِ تو
از دو زلفت حلقهای برباد کن
آخرم روزی به شیرینی بپرس
وآنگهم والهتر از فرهاد کن
با تو یاری گفته بود از راهِعجز
چارهی این کُشتهی بیداد کن
گفته[ای] من از کجا او از کجا
هر که را دردیست گو فریاد کن
یا طمع بگسل نزاری از وصال
یا دلی از آهن و فولاد کن