شمارهٔ ۹۹۳: گر هیچ میتوانی ما را حمایتی کن
نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات
گر هیچ میتوانی ما را حمایتی کن
پیوندِ جانِ خود را با ما عنایتی کن
گر میتوان که دستم گیری و در پذیری
بسیار مزد باشد اندک رعایتی کن
یک شب بیا زمانی برگوی داستانی
تا خود سر چه داری آخر حکایتی کن
واجب کند ترحم بر بندهی مقصر
پندی، نصیحتی ده شکری، شکایتی کن
اول عزیز کردی آخر مدار خوارم
هم خود بنا نهادی هم خود کفایتی کن
با ما مگو که زر کو آن تنگِ پر شکر کو
از گفتهی نزاری بنشین روایتی کن