شمارهٔ ۱۰۴۶: ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ تو

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

ای دلِ سوداییِ من چند ز رعناییِ تو

آفتِ بد نامیِ من غایتِ رسواییِ تو


مشعله بر سر کردی فتنه برون آوردی

یادِ جگرخواریِ من در غمِ تنهاییِ تو


بهره‌نخواهی بردن غرّه نخواهم گشتن

تو ز سبک‌باریِ من من ز شکیباییِ تو


صبر کنم تا چه شود کارِ فرو بستۀ من

هم بگشاید روزی تعبیه‌آراییِ تو


گشت ز بی‌دادیِ تو طاقتِ من طاق‌شده

عمرِ گران‌مایهٔ من در سر خودراییِ تو


چند تحمّل کردم تا ز جفا در گذری

صاف نشد با دلِ من خاطرِ هرجاییِ تو


کیست نزاری که کند با چو تویی دل‌بازی

گرچه چو او هست بسی واله و شیدایی تو


نظر خود را بنویسید

نظرات