شمارهٔ ۱۱۲۰: دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

دل شکسته ی ما را رعایتی فرمای

به پرسشی چه شود الله الله از سرِ پای


دمی درآی و زمانی بپای و در خلوت

کله فرو نه و بندِ بغلترق بگشای


اگر بلایِ دلِ مردم است بالایت

ستیزه ی دلِ من دم به دم بلا منمای


ببین که خلق چه غوغا کنند و فتنه شوند

تفرّجی کن و چون یوسف از تتق به درآی


کمان مکش ز برِ تیرِ غمزه تا بُن گوش

ستم مکن ز برِ فتنه، فتنه برمفزای


رخت که آینه ی اعتبار دیو و پری‌ست

کسی ندید که پایِ دلش نرفت از جای


دلم به سایه زلفِ تو درگریخت چو دید

که فرّ زلف تو دارد خواصِ پرّ همای


تو خود حواله ی ما بوده‌ای به حکم ازل

غلط شدم به تو ما را حواله کرد خدای


ز دست رفت نزاری به لطف دریابش

به حال او نظری کن عنایتی فرمای


نظر خود را بنویسید

نظرات