شمارهٔ ۱۱۲۴: رفتی و صیدِ خاطر احباب کرده‌ای

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات

رفتی و صیدِ خاطر احباب کرده‌ای

قلّاب شوق ز دلِ اصحاب کرده‌ای


دل برده‌ای و تاختن آورده‌ای به جان

آهسته‌تر که زهره‌ی ما آب کرده‌ای


بس زاهدانِ خشک که در بحرِ زهدشان

کشتی ز ره ببرده و غرقاب کرده‌ای


بس ساکنانِ کنج خرابات را که باز

خلوت‌نشین گوشه‌ی محراب کرده‌ای


شب‌ها که ما ز شوقِ تو تا روز کرده‌ایم

تو همچو بختِ خفته‌ی ما خواب کرده‌ای


ما را که یک دقیقه نصیب است ز آفتاب

ساعت شناس‌تر ز سترلاب کرده‌ای


خصمی مسلّط است که بر ما گماشتی

گفتم مگر رقیبی بوّاب کرده‌ای


نی عقل و نی فراغت و نی دل نزاریا

اثبات عاشقی به چه اسباب کرده‌ای


نظر خود را بنویسید

نظرات