شمارهٔ ۱۲۰۱: نمیدانم چه بد کردم که نیکم زار میداری
نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل غزلیات
نمیدانم چه بد کردم که نیکم زار میداری
تنم رنجور میخواهی دلم بیدار میداری
ز رنجم راحتی داری از آنم دیر میپرسی
به زاری کردنم شادی از آنم زار میداری
چه آزاری ز من من خود به آزاری نمیارزم
چه باشم خود کی ام کز من چنین آزار میداری
کجا شد آن که گهگاهی ز دردم یاد میکردی
عزیزم داشتی ز اوّل به آخر خوار میداری
نهی بر جانِ من منّت که تیمارت همی دارم
دلم خون شد ز تیمارت نکو تیمار میداری
به دردی قانعم از تو به دشنامی شدم راضی
نزاری نیک بدنام است ازو زان عار میداری