شمارهٔ ۵۰: با یار بگفتم به زبانی که مراست

نوشته حکیم نزاری در دیوان اشعار حکیم نزاری فصل رباعیات

با یار بگفتم به زبانی که مراست

گر آرزوی روی تو جانم برخاست


چون روی تو ماه نیست روشن، گفتم

چون قد تو سرو نیست، می گویم راست


نظر خود را بنویسید

نظرات