بخش ۹ - پیغام سوم شب برای روز یا خورشید: شب دگرباره رفت با سرکار

نوشته حکیم نزاری در مثنوی روز و شب فصل اشعار مثنوی روز و شب حکیم نزاری

شب دگرباره رفت با سرکار

کرد بر یک جواب صد انکار


«کای به جور و ستم شده مشهور

به تو نزدیک بوده و ز تو دور


خاصه و عامه را وبال و هلاک

که کند اعتماد بر ناپاک؟


دود بی‌بهره از تو و تاریک

بایدش سوخت چون شود نزدیک


تشنگان را بسی به تفت و به تاب

کشته‌ای در طریق حج بی‌آب


تو که در دشت کربلا دیدی

که چه می‌رفت و می‌پسندیدی


گشتی آن روز یار اهل سعیر

دشت و صحرا بتافتی چو اثیر


قصد فرزند مصطفی کردی

با پیمبر چنین وفا کردی‌


چه توقع کند ز مهر تو کس‌؟

یادگار این منافقی ز تو بس»


نظر خود را بنویسید

نظرات