قصاید

نوشته پروین اعتصامی در دیوان اشعار پروین اعتصامی

قصاید

قصیدهٔ شمارهٔ ۱: ای دل عبث مخور غم دنیا را قصیدهٔ شمارهٔ ۲: کار مده نفس تبه کار را قصیدهٔ شمارهٔ ۳: رهاییت باید، رها کن جهان را قصیدهٔ شمارهٔ ۴: یکی پرسید از سقراط کز مردن چه خواندستی قصیدهٔ شمارهٔ ۵: ای کنده سیل فتنه ز بنیادت قصیدهٔ شمارهٔ ۶: ای دل، فلک سفله کجمدار است قصیدهٔ شمارهٔ ۷: آهوی روزگار نه آهوست، اژدر است قصیدهٔ شمارهٔ ۸: ای عجب! این راه نه راه خداست قصیدهٔ شمارهٔ ۹: گویند عارفان هنر و علم کیمیاست قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰: شالودهٔ کاخ جهان بر آبست قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱: آنکس که چو سیمرغ بی نشان است قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲: اگرچه در ره هستی هزار دشواریست قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳: عاقل از کار بزرگی طلبید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴: ای دل، بقا دوام و بقائی چنان نداشت قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵: دل اگر توشه و توانی داشت قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶: فلک، ای دوست، ز بس بی‌حد و بی‌مر گردد قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷: سوخت اوراق دل از اخگر پنداری چند قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸: سر و عقل گر خدمت جان کنند قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹: ای دوست، دزد حاجب و دربان نمی‌شود قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰: دانی که را سزد صفت پاکی: قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱: هفته‌ها کردیم ماه و سالها کردیم پار قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲: کارها بود در این کارگه اخضر قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳: ای سیه مار جهان را شده افسونگر قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴: ای شده شیفتهٔ گیتی و دورانش قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵: ای بی خبر ز منزل و پیش آهنگ قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶: در خانه شحنه خفته و دزدان بکوی و بام قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷: نخواست هیچ خردمند وام از ایام قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸: نفس گفتست بسی ژاژ و بسی مبهم قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹: تا ببازار جهان سوداگریم قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰: بد منشانند زیر گنبد گردان قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱: حاصل عمر تو افسوس شد و حرمان قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲: دزد تو شد این زمانهٔ ریمن قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳: دگر باره شد از تاراج بهمن قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴: پردهٔ کس نشد این پردهٔ میناگون قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵: گرت ایدوست بود دیدهٔ روشن بین قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶: تو بلند آوازه بودی، ای روان قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷: گردون نرهد ز تندرفتاری قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸: سود خود را چه شماری که زیانکاری قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹: ای شده سوختهٔ آتش نفسانی قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰: اگر روی طلب زائینهٔ معنی نگردانی قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱: بسوز اندرین تیه، ای دل نهانی قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲: همی با عقل در چون و چرائی