شمارهٔ ۸۰ - سر و سنگ: نهان کرد دیوانه در جیب، سنگی

نوشته پروین اعتصامی در دیوان اشعار پروین اعتصامی فصل مثنویات، تمثیلات و مقطعات

نهان کرد دیوانه در جیب، سنگی

یکی را بسر کوفت، روزی بمعبر


شد از رنج رنجور و از درد نالان

بپیچید و گردید چون مار چنبر


دویدند جمعی پی دادخواهی

دریدند دیوانه را جامه در بر


کشیدند و بردندشان سوی قاضی

که این یک ستمدیده بود، آن ستمگر


ز دیوانه و قصهٔ سر شکستن

بسی یاوه گفتند هر یک بمحضر


بگفتا همان سنگ، بر سر زنیدش

جز این نیست بدکار را مزد و کیفر


بخندید دیوانه زان دیورائی

که نفرین برین قاضی و حکم و دفتر


کسی میزند لاف بسیار دانی

که دارد سری از سر من تهی‌تر


گر اینند با عقل و رایان گیتی

ز دیوانگانش چه امید، دیگر


نشستند و تدبیر کردند با هم

که کوبند با سنگ، دیوانه را سر


نظر خود را بنویسید

نظرات