۲۰ - نکته‌ای را خوانده‌ام از « بوالعلا »

نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل مثنوی گرگ نامه


نکته‌ای را خوانده‌ام از « بوالعلا » (۱)

نقل ِ قول از من ، قضاوت از شما :


« عقل و دین با هم نمی‌گردد قرین

جمع اضداد است یکجا عقل و دین


خَلق ِ دنیا را دو دسته دیده‌ام

هر گروهی را چنین سنجیده‌ام


دسته‌ای ، آنان که عقلی داشتند

دین ، برای دیگران بگذاشتند


عدّه‌ای دیگر که دین بگزیده‌اند

بویی از عقل و خِرَد نشنیده‌اند


در سرت ، یا عقل باید یا که دین

خود از این دو آنچه می‌خواهی گزین »



***********


۱ - ابوالعلاء مَعَری شاعر نابینا و مشهور عرب که با افکار و اشعار دهری خود ، شهرتی فراوان در ادبیات عرب کسب کرده است. این شاعر ، در تعارض با قرآن ، عباراتی را به شیوهٔ این کتاب آسمانی سروده است.


مولانا در مثنوی خود ، در حکایتی دلنشین ، تعریضی به ادعای او دارد:


آن شغالی رفت اندر خُم رنگ


اندر آن خُم کرد یک ساعت درنگ


..............


پس برآمد پوستین رنگین شده


کاین منم طاووس علیین شده


..............


دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد


خویشتن را بر شغالان عرضه کرد


ای شغالان هین مخوانیدم شغال


کی شغالی را بود چندین جمال


..............


پس چه خوانیمت بگو ای جوهری


گفت: طاوس نر چون مشتری


پس بگفتندش که طاووسان جان


جلوه ها دارند اندر گلستان


بانگ طاووسان کنی؟ گفتا که لا


پس نه‌ای طاووس خواجه «بوالعلا»


خلعت طاووس آید ز آسمان


کی رسی از رنگ و دعوی ها بدآن



نظر خود را بنویسید

نظرات