۵٠ - بر در انعام دنیا می‌روی؟

نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل مثنوی گرگ نامه


بَر در ِ انعام دنیا می‌روی؟ (۱)

کز عطایش صاحب ثروت شوی؟


نیست امّیدی به مال و نعمتش

زحمتش نقدست و نسیه ، رحمتش


لطف و بخشایش ازین سفله مجو (۲)

خوش خیالستی ، کَرَم؟ آن هم از او؟


گر ازو خواهی حُطام دنیوی (۳)

پاسخی جز « لَن ترانی » نشنوی (۴)


او نخوانده درس اکرام و دَهِش (۵)

مُمسِک است و بی‌مَرام و بَدمَنش (۶)


کِی کَرَم دیدی تو از این چشم تنگ؟

در نیاید بی‌گمان چربی ز سنگ (۷)


زر نشانش دِه که بنماید ، مِسَش

یوسف ار بیند ، بَـرَد در مَحبَسش!


گر بخواهد نیک احسانت کند

بر لب جو ، آب مهمانت کند (۸)


چون رَسی در محضر گردون پیر

درب جیب خویش را محکم بگیر!


خواهی از دستش بمانی در امان

رُو دعایی بهر دفع شرّ بخوان


****


قصّه‌ای را در کتابی دیده‌ام

یا گمانم از کسی بشنیده‌ام


مادران را ، یک شب عزرائیل گفت

هر که خواهد ،بَخشَمش فرزندِ مُفت


در جوابش مادری فرتوت و پیر

گفت فرزند مرا از من مگیر...


نذر و احسان تو ارزانیت باد

از تو کِی خیری رسد ، عزّت زیاد!



***********


۱ - اِنعام: بخشش


۲ - سفله: پست - فرومایه


۳ - حطام دنیوی: مال و منال دنیا


۴ - لَن ترانی: هرگز نبینی مرا. مأخوذ از آیه: لمَّا جاء مُوسی لِمیقاتِنا وَکلّمَهُ رَبُّهُ قالَ رَبِّ اَرنی اَنظُر الیکَ قالَ لَن تَرانی ... قرآن کریم ۷ / ۱۴۳


و هنگامی که موسی برای میعاد ما آمد و پروردگارش با او تکلّم کرد گفت: پروردگارا، خود را به من بنما تا به تو نظر کنم. خداوند فرمود: هرگز مرا نخواهی دید...


در تداول عامه فارسی زبانان به کم محلی و بی توجهی و بد و بیراه گفتن معنا می شود. ( لغت نامه دهخدا )


۵ - اکرام - دهش: بخشش کردن - بخشندگی


۶ - مُمسک: خسیس - بخیل


۷ - چربی ز سنگ درآوردن یا درآمدن ، کنایه به امری محال است که در زبان فارسی ضرب المثل شده است و در مورد افراد خسیس به کار می رود.


۸ - مهمان منی به آب آن هم لب جو ( امثال و حِکَم دهخدا )



نظر خود را بنویسید

نظرات