۶٠ - آن یکی گفتا که من پیغمبرم

نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل مثنوی گرگ نامه


آن یکی گفتا که من پیغمبرم

در نَبوّت ، از رسولان برترم


گر محمد (ص) خاتم پیغمبریست (۱)

در وثوق این سخن تردید نیست (۲)


لیک ، من قدری ازو خاتم‌ترم!

من نبیّ دُور بعدِ آخرم (۳)


مردمان گفتند یک مُعجز بیار

تا شویم از جان شما را یار غار (۴)


گفت: من را نیست وحی و دفتری

یا عصایی که بگردد اژدری (۵)


لیک فرمان می دهم اشجار را (۶)

تا دوان آیند بر درگاه ما


حال ، امری می‌کنم بر آن درخت

نزد ما آید بدون فُوت وقت (۷)


****


پس صدا کردی به آوازی رسا:

ای درخت ، اینک به پیش ما بیا...


این سعادت شد نصیبت ای گیاه

تا ز خاک اکنون رَسی بر اوج ماه


هر شجر را نیست توفیقی چنین

تا که گردد با رسولی همنشین


گر پَر ِ پَرواز بخشیدت فلک

همتّی کُن ، بال بگشا تا مَلک (۸)


گر رَسی بر محضر پیغمبرت

می‌شود تابان به عالم ، اخترت


همگنانت بر تو حسرت می‌خورند

بعد ازین نامت به نیکی می‌بَرند


****


شد ازو اصرار و از سوی نبات (۹)

آنچه ظاهر شد سکون بود و ثبات


بار دیگر بانگ زد بر آن شجر

بانگ کِی دارد اثر ، بر گوش کر؟


گر ندایی از حجر بشنیده‌ای (۱٠)

زآن شجر هم جا به جایی دیده‌ای


پس نبی گفتا که شاید این درخت

تنبل و تن‌پرور است و تیره‌بخت


یا که باشد بادِ نخوت در سرش

تا کِی این آتش کند خاکسترش؟


او چو ما ، گر خُلق نیکو داشتی

دست ازین خیره‌سری برداشتی


گر چه باشد خودپسند و بَدمنش

نیست لایق بهر طعن و سرزنش


ما رسولان اهل خودخواهی نِه‌ایم

با چنین رفتارها بیگانه‌ایم


تا برای این شجر الگو شویم (۱۱)

او نیامد ما به نزدش می‌رویم



***********


۱ - خاتم: ختم کننده - یکی از القاب حضرت محمد (ص) که پایان دهنده امر رسالت بودند.


۲ - وثوق: صحت و درستی


۳ -... لیس نبی بعدی:... بعد از من پیامبری نخواهد بود.


۴ - یار غار: لقب ابوبکر که یار غار حضرت رسول (ص) بودند. - یار غار ( ضرب المثلی است )


۵ - اشاره به معجزهٔ حضرت موسی که عصایش را به مار تبدیل کرد.


۶ - شجر: درخت - اشجار: درختان


۷ - از نظر قواعد ادبی ، کلمات « درخت » و « وقت » نمی‌توانند قافیهٔ دو مصرع یک بیت باشند. اما این دو واژه با قرابت آوایی‌شان ، به عنوان قافیه‌های دو مصرع این بیت به کار گرفته شده‌اند و با خوش‌نشینی و هم نوایی‌شان ، اصراری برای تغییر آن نداشتم.


نمونه‌ای از مثنوی مولانا:


از کمال طالع و اقبال و بخت


او ایازی بود و شه محمود وقت


۸ - تا مَلَک: تا فرشته‌ها - مجازا به معنی عروج کردن و ارتقاء مقام و معنویت است .


۹ - نبات: هر سبزه و درخت که از زمین بروید. در اینجا به معنی درخت آمده است.


ز موج بحر کف تو چو نشو یافت نمی نبات سدره و طوبی گرفت نشو و نما (عطار)


سدره و طوبی: نام دو درخت در بهشت


۱٠ - حجر: سنگ


۱۱ - الگو: ( لغتی به زبان ترکی ) سرمشق - نمونه



نظر خود را بنویسید

نظرات