۹ - بهانهٔ هستی

نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل غزلیات

دوباره عشق ، به خلوتسرای من سر زد

سلام من به هر آنکس که عشق می‌ورزد


دَمی که از قفس این جهان به تنگ آیی

به بال عشق توانی بر آسمان پر زد


اگر که عشق نباشد بهانهٔ هستی

دو روز عُمر به جان کندنش نمی‌ارزد


ز حال بلبل بیدل چه با تو باید گفت؟

که از فسُردن یک گُل ، دلت نمی‌لرزد


به تار گیسوی دلدار ، دست کس نرسد

مگر کسی که چو « سالک » به سیم آخر زد



سال ۱۳۹۶


نظر خود را بنویسید

نظرات