۱۶ - یغما

نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل غزلیات

به عاشقان خبری ده که یار می‌آید

قراربخش دل بی‌قرار می‌آید*


به بلبلی که گُلش را خزان به یغما بُرد

شمیم دلکش فصل بهار می‌آید


گذشت آنکه غم دل ، امانِ جان ببرید

به کام غمزدگان غمگسار می‌آید*


چه شد که بختِ رمیده ، به صلح باز آمد؟

چه شد که دور فلک ، سازگار می‌آید؟


به جان که در طلب دوست در تب و تابست

بگو که موسم بذل و نثار می‌آید


نگفتمت که مشو نااُمید و دل خوش‌دار؟

دلِ شکسته دوباره به کار می‌آید


به پیش او بشماریم یک به یک غم دل

ولی مگر غم دل ، در شمار می‌آید؟


بیا ز تلخیِ هجران شکایتی نکنیم

کنون که دلبر شیرین عذار می آید


زمان عیش و وصالست و بانگِ نوشانوش

به « سالکی » خبری دِه که یار می‌آید


****


اگر ز واژهٔ دل ، این چکامه سرشارست

چنین سروده ، پسندِ نگار می‌آید



زمستان ۱۳۹۶


***********


*هزار جهد بکردم که یار من باشی مرادبخش دل بی‌قرار من باشی (حافظ)


*زهی خجسته زمانی که یار بازآید به کام غمزدگان غمگسار بازآید (حافظ)



نظر خود را بنویسید

نظرات