۱۲ - گورستان
نوشته بهرام سالکی در دیوان اشعار بهرام سالکی فصل اشعار نو
به دنیا نگاه کن ،
گورستانیست در جنبش.
و هر که لاشهٔ خود را
بر دوش میکشد.
محکومین منتظر!
مصلوبین محتضر.
شرممان بادا
ما مردمان بیتردید.
ابلهان یقینیم!
بازوهایمان ،
شمشیریست ،
برآمده از کتف ،
برای دریدن!
چشمهایمان ، دندان
دستهایمان ، دندان!
لبریز چرا نشد ،
نیاممان از عشق؟
شرممان بادا!
چه عطشهاییست در انسان ،
که سیراب نمیشود ،
مگر با خون.
زمستان ۱۳۹۰