غزلیات

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی

غزلیات

شمارهٔ ۱: احسنت و زه ای نگار زیبا شمارهٔ ۲: جمالت کرد جانا هست ما را شمارهٔ ۳: بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا شمارهٔ ۴: باز بر عاشق فروش آن سوسن آزاد را شمارهٔ ۵: باز تابی در ده آن زلفین عالم سوز را شمارهٔ ۶: می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را شمارهٔ ۷: جاودان خدمت کنند آن چشم سحر آمیز را شمارهٔ ۸: انعم‌الله صباح ای پسرا شمارهٔ ۹: ساقیا می ده که جز می نشکند پرهیز را شمارهٔ ۱۰: در ده پسرا می مُروَّق را شمارهٔ ۱۱: چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را شمارهٔ ۱۲: مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را شمارهٔ ۱۳: ساقیا دل شد پر از تیمار پر کن جام را شمارهٔ ۱۴: ساقیا دانی که مخموریم در ده جام را شمارهٔ ۱۵: مَن کِیَ‌ام کاندیشهٔ تو هم‌نَفَس باشَد مَرا؟ شمارهٔ ۱۶: نیست بی دیدار تو در دل شکیبایی مرا شمارهٔ ۱۷: ای به بر کرده بی وفایی را شمارهٔ ۱۸: مرحبا مرحبا برای هلالا شمارهٔ ۱۹: ای همه خوبی در آغوش شما شمارهٔ ۲۰: ای ز عشقت روح را آزارها شمارهٔ ۲۱: ای از بنفشه ساخته بر گل مثال‌ها شمارهٔ ۲۲: ما باز دگرباره برستیم ز غم‌ها شمارهٔ ۲۳: فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب شمارهٔ ۲۴: از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب شمارهٔ ۲۵: ای لعبت صافی صفات ای خوشتر از آب حیات شمارهٔ ۲۶: دوش مرا عشق تو ز جامه برانگیخت شمارهٔ ۲۷: این رنگ نگر که زلفش آمیخت شمارهٔ ۲۸: تا نقش خیال دوست با ماست شمارهٔ ۲۹: از عشق روی دوست حدیثی به دست ماست شمارهٔ ۳۰: ای مسلمانان مرا در عشق آن بت غیرتست شمارهٔ ۳۱: ماهرویا در جهان آوازهٔ آواز تست شمارهٔ ۳۲: تا گل لعل روی بنمودست شمارهٔ ۳۳: این چه جمالست و ناز کز تو در ایام تست شمارهٔ ۳۴: تا هلاک عاشقان از طرهٔ شبرنگ تست شمارهٔ ۳۵: ماه شب گمرهان عارض زیبای تست شمارهٔ ۳۶: بر دوزخ هم کفر و هم ایمان تراست شمارهٔ ۳۷: تا بدیدم بتکده بی بت، دلم آتشکده‌است شمارهٔ ۳۸: ای صنم در دلبری هم دست و هم دستان تراست شمارهٔ ۳۹: هر زمان از عشق جانانم وفایی دیگرست شمارهٔ ۴۰: راه عشق از روی عقل از بهر آن بس مشکلست شمارهٔ ۴۱: ای پر دُر گوش من ز چنگت شمارهٔ ۴۲: توبهٔ من جزع و لعل و زلف و رخسارت شکست شمارهٔ ۴۳: زان چشم پر از خمار سرمست شمارهٔ ۴۴: دوست چنان باید کان منست شمارهٔ ۴۵: تا خیال آن بت قصاب در چشم من است شمارهٔ ۴۶: ای جان جهان کبر تو هر روز فزونست شمارهٔ ۴۷: ای پیک عاشقان گذری کن به بام دوست شمارهٔ ۴۸: دارم سر خاک پایت ای دوست شمارهٔ ۴۹: روی تو ای دلفروز گر نه چو ماهست شمارهٔ ۵۰: گر تو پنداری که جز تو غمگسار‌م نیست‌، هست شمارهٔ ۵۱: گر تو پنداری ترا لطف خدایی نیست هست شمارهٔ ۵۲: کار تو پیوسته آزارست گویی نیست هست شمارهٔ ۵۳: ای ساقی می بیار پیوست شمارهٔ ۵۴: سبب عاشقان نه نیکوییست شمارهٔ ۵۵: نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست شمارهٔ ۵۶: ماه رویا گرد آن رخ زلف چون زنجیر چیست شمارهٔ ۵۷: عشقْ بازیچه و حکایت نیست شمارهٔ ۵۸: ای پسر! عشق را بدایت نیست شمارهٔ ۵۹: هرکه را دردِ بی‌نهایت نیست شمارهٔ ۶۰: چون درد عاشقی به جهان هیچ درد نیست شمارهٔ ۶۱: معشوقه از آن ظریف‌تر نیست شمارهٔ ۶۲: جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست شمارهٔ ۶۳: جانا به جز از عشق تو دیگر هوسم نیست شمارهٔ ۶۴: عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست شمارهٔ ۶۵: کار دل باز ای نگارینا ز بازی در گذشت شمارهٔ ۶۶: سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت شمارهٔ ۶۷: زینهار این یادگار از دست رفت شمارهٔ ۶۸: عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت شمارهٔ ۶۹: هر آن روزی که باشم در خرابات شمارهٔ ۷۰: تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات شمارهٔ ۷۱: چه خواهی کرد قرایی و طامات شمارهٔ ۷۲: نخواهم من طریق و راه طامات شمارهٔ ۷۳: گل به باغ آمده تقصیر چراست شمارهٔ ۷۴: ای مستان خیزید که هنگام صبوح است شمارهٔ ۷۵: رازی ز ازل در دل عشاق نهانست شمارهٔ ۷۶: راه فقر است ای برادر فاقه در وی رفتن است شمارهٔ ۷۷: دوش رفتم به سر کوی به نظّارهٔ دوست شمارهٔ ۷۸: اندر دل من عشق تو چون نور یقین است شمارهٔ ۷۹: شور در شهر فکند آن بت زُنّارپرست شمارهٔ ۸۰: در کوی ما، که مسکنِ خوبان سعتری‌ست شمارهٔ ۸۱: ای سنایی خواجگی در عشق جانان شرط نیست شمارهٔ ۸۲: هر که در راه عشق صادق نیست شمارهٔ ۸۳: ساقیا می ده که جز می عشق را پدرام نیست شمارهٔ ۸۴: در دل آن را که روشنایی نیست شمارهٔ ۸۵: دان و آگه باش اگر شرطی نباشد با منت شمارهٔ ۸۶: نگارینا دلم بردی خدایم بر تو داور باد شمارهٔ ۸۷: معشوق به سامان شد تا باد چنین باد شمارهٔ ۸۸: دوش یارم به بر خویش مرا بار نداد شمارهٔ ۸۹: روزی دل من مرا نشان داد شمارهٔ ۹۰: تا نگار من ز محفل پای در محمل نهاد شمارهٔ ۹۱: این نه زلفست آنکه او بر عارض رخشان نهاد شمارهٔ ۹۲: تا کی کنم از طرهٔ تو فریاد شمارهٔ ۹۳: ایام چو من عاشق جانباز نیابد شمارهٔ ۹۴: مرا عشق نگارینم چو آتش در جگر بندد شمارهٔ ۹۵: کسی کاندر تو دل بندد همی بر خویشتن خندد شمارهٔ ۹۶: آنکس که ز عاشقی خبر دارد شمارهٔ ۹۷: دلم با عشق آن بت کار دارد شمارهٔ ۹۸: آنرا که خدا از قلم لطف نگارد شمارهٔ ۹۹: با من بت من تیغ جفا آخته دارد شمارهٔ ۱۰۰: نور رخ تو قمر ندارد شمارهٔ ۱۰۱: آنی که چو تو گردش ایام ندارد شمارهٔ ۱۰۲: تا لب تو آنچه بهتر آن برد شمارهٔ ۱۰۳: منم که دل نکنم ساعتی ز مهر تو سرد شمارهٔ ۱۰۴: زلف پر تابت مرا در تاب کرد شمارهٔ ۱۰۵: عاشقی تا در دل ما راه کرد شمارهٔ ۱۰۶: سوال کرد دل من که دوست با تو چه کرد؟ شمارهٔ ۱۰۷: روی خوبت نهان چه خواهی کرد شمارهٔ ۱۰۸: ناز را رویی بباید همچو ورد شمارهٔ ۱۰۹: ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد شمارهٔ ۱۱۰: صحبت معشوق انتظار نیرزد شمارهٔ ۱۱۱: عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراک زد شمارهٔ ۱۱۲: خوبت آراست ای غلام ایزد شمارهٔ ۱۱۳: زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد شمارهٔ ۱۱۴: زهی چابک زهی شیرین بنامیزد بنامیزد شمارهٔ ۱۱۵: چه رنگ‌هاست که آن شوخ‌دیده نامیزد شمارهٔ ۱۱۶: دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا باشد شمارهٔ ۱۱۷: معشوق که او چابک و چالاک نباشد شمارهٔ ۱۱۸: هر دل که قرین غم نباشد شمارهٔ ۱۱۹: در مهر ماه زهدم و دینم خراب شد شمارهٔ ۱۲۰: از دوست به هر جوری بیزار نباید شد شمارهٔ ۱۲۱: دل به تحفه هر که او در منزل جانان کشد شمارهٔ ۱۲۲: ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد شمارهٔ ۱۲۳: بر مه از عنبر معشوق من چنبر کند شمارهٔ ۱۲۴: گر شبی عشق تو بر تخت دلم شاهی کند شمارهٔ ۱۲۵: وصال حالت اگر عاشقی حلال کند شمارهٔ ۱۲۶: مردمان دوستی چنین نکنند شمارهٔ ۱۲۷: گر سال عمر من به سر آید روا بود شمارهٔ ۱۲۸: آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود شمارهٔ ۱۲۹: چون دو زلفین تو کمند بود شمارهٔ ۱۳۰: عاشق و یار یار باید بود شمارهٔ ۱۳۱: هزار سال به امید تو توانم بود شمارهٔ ۱۳۲: روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود شمارهٔ ۱۳۳: از هر چه گمان برد دلم یار نه آن بود شمارهٔ ۱۳۴: نور تا کیست که آن پردهٔ روی تو بود شمارهٔ ۱۳۵: با او دلم به مهر و مودت یگانه بود شمارهٔ ۱۳۶: هر کرا در دل خمار عشق و برنایی بود شمارهٔ ۱۳۷: هر زمان از عشقت ای دلبر دل من خون شود شمارهٔ ۱۳۸: ای یار بی تکلف ما را نبید باید شمارهٔ ۱۳۹: ترا باری چو من گر یار باید شمارهٔ ۱۴۰: تا رقم عاشقی در دلم آمد پدید شمارهٔ ۱۴۱: لشکر شب رفت و صبح اندر رسید شمارهٔ ۱۴۲: اقتدا بر عاشقان کن گر دلیلت هست درد شمارهٔ ۱۴۳: معشوق مرا ره قلندر زد شمارهٔ ۱۴۴: روزی بت من مست به بازار برآمد شمارهٔ ۱۴۵: هر که در کوی خرابات مرا بار دهد شمارهٔ ۱۴۶: دوش ما را در خراباتی شب معراج بود شمارهٔ ۱۴۷: هر که در عاشقی تمام بود شمارهٔ ۱۴۸: هر که در بند خویشتن نبود شمارهٔ ۱۴۹: هر کو به راه عاشقی اندر فنا شود شمارهٔ ۱۵۰: هر کو به خرابات مرا راه نماید شمارهٔ ۱۵۱: جمع خراباتیان سوز نفس کم کنید شمارهٔ ۱۵۲: میر خوبان را کنون منشور خوبی در رسید شمارهٔ ۱۵۳: بیهوده چه نشینید اگر مرد مصافید شمارهٔ ۱۵۴: عاشق مشوید اگر توانید شمارهٔ ۱۵۵: هر که او معشوق دارد گو چو من عیار دار شمارهٔ ۱۵۶: ای من غلام عشق که روزی هزار بار شمارهٔ ۱۵۷: جانا ز غم عشق تو من زارم من زار شمارهٔ ۱۵۸: ما را مدار خوار که ما عاشقیم و زار شمارهٔ ۱۵۹: زهی حسن و زهی عشق و زهی نور و زهی نار شمارهٔ ۱۶۰: ای سنایی خیز و در ده آن شراب بی‌خمار شمارهٔ ۱۶۱: زینهار ای یار ِگلرخ زینهار شمارهٔ ۱۶۲: ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار شمارهٔ ۱۶۳: هر کرا در دل بود بازار یار شمارهٔ ۱۶۴: چون رخ به سراب آری ای مه به شراب اندر شمارهٔ ۱۶۵: ماهی که ز رخسارش فتنه‌ست به چین اندر شمارهٔ ۱۶۶: غریبیم چون حسنت ای خوش‌پسر شمارهٔ ۱۶۷: تا کی از ناموس هیهات ای پسر شمارهٔ ۱۶۸: راحتی جان را به گفتار ای پسر شمارهٔ ۱۶۹: صبح پیروزی برآمد زود بر خیز ای پسر شمارهٔ ۱۷۰: حلقهٔ زلف تو در گوش ای پسر شمارهٔ ۱۷۱: باز در دام بلای تو فتادیم ای پسر شمارهٔ ۱۷۲: ماه مجلس خوانمت یا سرو بستان ای پسر شمارهٔ ۱۷۳: من ترا ام حلقه در گوش ای پسر شمارهٔ ۱۷۴: چون سخنگویی از آن لب لطف باری ای پسر شمارهٔ ۱۷۵: زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر شمارهٔ ۱۷۶: همواره جفا کردن تا کی بود ای دلبر شمارهٔ ۱۷۷: ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر شمارهٔ ۱۷۸: ای یوسف حسن و کشی خورشید خوی خوش سیر شمارهٔ ۱۷۹: ساقیا می ده و نمی کم گیر شمارهٔ ۱۸۰: هر زمان چنگ بر کنار مگیر شمارهٔ ۱۸۱: سکوت معنویان را بیا و کار بساز شمارهٔ ۱۸۲: با تابش زلف و رخت ای ماه دل‌افروز شمارهٔ ۱۸۳: تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز شمارهٔ ۱۸۴: دلبر من عین کمالست و بس شمارهٔ ۱۸۵: چون تو نمودی جمال عشق بتان شد هوس شمارهٔ ۱۸۶: ای من غریب کوی تو از کوی تو بر من عسس شمارهٔ ۱۸۷: ای من غلام روی تو تا در تنم باشد نفس شمارهٔ ۱۸۸: ای ز ما سیر آمده بدرود باش شمارهٔ ۱۸۹: ای ز خوبی مست هان هشیار باش شمارهٔ ۱۹۰: ای سنایی دل بدادی در پی دلدار باش شمارهٔ ۱۹۱: ای دل اندر نیستی چون دم زنی خمّار باش شمارهٔ ۱۹۲: ای پسر میخواره و قلاش باش شمارهٔ ۱۹۳: بامدادان شاه خود را دیده‌ام بر مرکبش شمارهٔ ۱۹۴: ای سنایی جان ده و در بند کام دل مباش شمارهٔ ۱۹۵: ای جهان‌افروز دلبر ای بت خورشیدفش شمارهٔ ۱۹۶: دلم برد آن دلارامی که در چاه زنخدانش شمارهٔ ۱۹۷: برخیز و برو باده بیار ای پسر خوش شمارهٔ ۱۹۸: الا ای دلربای خوش بیا کامد بهاری خوش شمارهٔ ۱۹۹: بر من از عشقت شبیخون بود دوش شمارهٔ ۲۰۰: چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش شمارهٔ ۲۰۱: از فلک در تاب بودم دی و دوش شمارهٔ ۲۰۲: در عشق تو ای نگار خاموش شمارهٔ ۲۰۳: دوش تا روز من از عشق تو بودم به خروش شمارهٔ ۲۰۴: ز جزع و لعلت ای سیمین بناگوش شمارهٔ ۲۰۵: چون نهی زلف تافته بر گوش شمارهٔ ۲۰۶: ای جور گرفته مذهب و کیش شمارهٔ ۲۰۷: آن کژدم زلف تو که زد بر دل من نیش شمارهٔ ۲۰۸: ای زلف تو تکیه کرده بر گوش شمارهٔ ۲۰۹: ای بس قدح درد که کردست دلم نوش شمارهٔ ۲۱۰: تا به بستانم نشاندی بر بساط انبساط شمارهٔ ۲۱۱: ای زلف تو بند و دام عاشق شمارهٔ ۲۱۲: خویشتن داری کنید ای عاشقان با درد عشق شمارهٔ ۲۱۳: تا دل من صید شد در دام عشق شمارهٔ ۲۱۴: از حل و از حرام گذشتست کام عشق شمارهٔ ۲۱۵: تا جهان باشد نخواهم در جهان هجران عشق شمارهٔ ۲۱۶: من کیستم ای نگار چالاک شمارهٔ ۲۱۷: ای بلبل وصل تو طربناک شمارهٔ ۲۱۸: در زلف تو دادند نگارا خبر دل شمارهٔ ۲۱۹: چاک زد جان پدر دست صبا دامن گل شمارهٔ ۲۲۰: ای ساقی خیز و پر کن آن جام شمارهٔ ۲۲۱: هر شب نماز شام بود شادیم تمام شمارهٔ ۲۲۲: بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته‌ام شمارهٔ ۲۲۳: دلبرا تا نامهٔ عزل از وصالت خوانده‌ام شمارهٔ ۲۲۴: برندارم دل ز مهرت دلبرا تا زنده‌ام شمارهٔ ۲۲۵: صنما تا بزیم بندهٔ دیدار توام شمارهٔ ۲۲۶: بستهٔ یار قلندر مانده‌ام شمارهٔ ۲۲۷: تا بر آن روی چو ماه آموختم شمارهٔ ۲۲۸: از همت عشق بافتوحم شمارهٔ ۲۲۹: دگر بار ای مسلمانان به قلاشی در افتادم شمارهٔ ۲۳۰: تا من به تو ای بت اقتدی کردم شمارهٔ ۲۳۱: دستی که به عهد دوست دادیم شمارهٔ ۲۳۲: ما عاشق همت بلندیم شمارهٔ ۲۳۳: خیز تا ما یک قدم بر فرق این عالم زنیم شمارهٔ ۲۳۴: خیز تا بر یاد عشق خوبرویان می زنیم شمارهٔ ۲۳۵: پسرا خیز تا صبوح کنیم شمارهٔ ۲۳۶: خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم شمارهٔ ۲۳۷: گفتم از عشقش مگر بگریختم شمارهٔ ۲۳۸: الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم شمارهٔ ۲۳۹: من نصیب خویش دوش از عمر خود برداشتم شمارهٔ ۲۴۰: ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم شمارهٔ ۲۴۱: تا به رخسار تو نگه کردم شمارهٔ ۲۴۲: به دردم به دردم که اندیشه دارم شمارهٔ ۲۴۳: ای یار سر مهر و مراعات تو دارم شمارهٔ ۲۴۴: روزی که رخ خوب تو در پیش ندارم شمارهٔ ۲۴۵: الحق نه دروغ سخت زارم شمارهٔ ۲۴۶: می ده پسرا که در خمارم شمارهٔ ۲۴۷: چو آمد روی بر رویم که باشم من که من باشم شمارهٔ ۲۴۸: فراق آمد کنون از وصل برخوردار چون باشم شمارهٔ ۲۴۹: روا داری که بی روی تو باشم شمارهٔ ۲۵۰: من که باشم که به تن رخت وفای تو کشم شمارهٔ ۲۵۱: چو دانستم که گردنده‌ست عالم شمارهٔ ۲۵۲: ای چهرهٔ تو چراغ عالم شمارهٔ ۲۵۳: در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم شمارهٔ ۲۵۴: مسلم کن دل از هستی مسلم شمارهٔ ۲۵۵: ای ناگزران عقل و جانم شمارهٔ ۲۵۶: ای دیدن تو حیات جانم شمارهٔ ۲۵۷: آمد بر من جهان و جانم شمارهٔ ۲۵۸: به صفت گرچه نقش بی جانم شمارهٔ ۲۵۹: تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم شمارهٔ ۲۶۰: هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم شمارهٔ ۲۶۱: از عشق ندانم که کیم یا به که مانم شمارهٔ ۲۶۲: دگر بار ای مسلمانان ستمگر گشت جانانم شمارهٔ ۲۶۳: بی تو یک روز بود نتوانم شمارهٔ ۲۶۴: روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم شمارهٔ ۲۶۵: ای مسلمانان ندانم چارهٔ دل چون کنم شمارهٔ ۲۶۶: بی تو ای آرام جانم زندگانی چون کنم شمارهٔ ۲۶۷: تا کی ز تو من عذاب بینم شمارهٔ ۲۶۸: بی صحبت تو جهان نخواهم شمارهٔ ۲۶۹: ای دو زلفت دراز و بالا هم شمارهٔ ۲۷۰: ای به رخسار کفر و ایمان هم شمارهٔ ۲۷۱: لبیک زنان عشق ماییم شمارهٔ ۲۷۲: خورشید تویی و ذره ماییم شمارهٔ ۲۷۳: ما را میفگنید که ما اوفتاده‌ایم شمارهٔ ۲۷۴: دلبرا ما دل به چنگال بلا بسپرده‌ایم شمارهٔ ۲۷۵: از پی تو ز عدم ما به جهان آمده‌ایم شمارهٔ ۲۷۶: ما کلاه خواجگی اکنون ز سر بنهاده‌ایم شمارهٔ ۲۷۷: تا ما به سر کوی تو آرام گرفتیم شمارهٔ ۲۷۸: چشم روشن بادمان کز خود رهایی یافتیم شمارهٔ ۲۷۹: رو رو که دل از مهر تو بد عهد گسستیم شمارهٔ ۲۸۰: سر بر خط عاشقی نهادیم شمارهٔ ۲۸۱: ما فوطه و فوطه پوش دیدیم شمارهٔ ۲۸۲: نه سیم نه دل نه یار داریم شمارهٔ ۲۸۳: آمد گه آنکه ساغر آریم شمارهٔ ۲۸۴: ما عاشق روی آن نگاریم شمارهٔ ۲۸۵: خیز تا می خوریم و غم نخوریم شمارهٔ ۲۸۶: خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم شمارهٔ ۲۸۷: ما قد ترا بنده‌تر از سرو روانیم شمارهٔ ۲۸۸: گرچه از جمع بی نیازانیم شمارهٔ ۲۸۹: ما همه راه لب آن دلبر یغما زنیم شمارهٔ ۲۹۰: او چنان داند که ما در عشق او کمتر زنیم شمارهٔ ۲۹۱: باز ماندم در بلایی الغیاث ای دوستان شمارهٔ ۲۹۲: سنایی را یکی برهان ز ننگ و نام جان ای جان شمارهٔ ۲۹۳: مرا عشقت بنامیزد بدانسان پرورید ای جان شمارهٔ ۲۹۴: تماشا را یکی بخرام در بستان جان ای جان شمارهٔ ۲۹۵: جانا نخست ما را مرد مدام گردان شمارهٔ ۲۹۶: ای وصل تو دستگیر مهجوران شمارهٔ ۲۹۷: عاشقی گر خواهد از دیدار معشوقی نشان شمارهٔ ۲۹۸: چون در معشوق کوبی حلقه عاشق‌وار زن شمارهٔ ۲۹۹: چنگ در فتراک عشق هیچ بت رویی مزن شمارهٔ ۳۰۰: جام را نام ای سنایی گنج کن شمارهٔ ۳۰۱: ساقیا مستان خواب آلوده را بیدار کن شمارهٔ ۳۰۲: خانهٔ طامات عمارت مکن شمارهٔ ۳۰۳: قومی که به افلاس گراید دل ایشان شمارهٔ ۳۰۴: جوانی کردم اندر کار جانان شمارهٔ ۳۰۵: ز دست مکر وز دستان جانان شمارهٔ ۳۰۶: همه جانست سر تا پای جانان شمارهٔ ۳۰۷: تخم بد کردن نباید کاشتن شمارهٔ ۳۰۸: نی‌نی به ازین باید با دوست وفا کردن شمارهٔ ۳۰۹: چیست آن زلف بر آن روی پریشان کردن شمارهٔ ۳۱۰: جانا ز لب آموز کنون بنده خریدن شمارهٔ ۳۱۱: ای به راه عشق خوبان گام بر میخواره زن شمارهٔ ۳۱۲: ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن شمارهٔ ۳۱۳: ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن شمارهٔ ۳۱۴: ای هوایی یار یک ره تو هوای یار زن شمارهٔ ۳۱۵: گر رهی خواهی زدن بر پردهٔ عشاق زن شمارهٔ ۳۱۶: عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن شمارهٔ ۳۱۷: خیز ای بت و در کوی خرابی قدمی زن شمارهٔ ۳۱۸: ای رخ تو بهار و گلشن من شمارهٔ ۳۱۹: ای نگار دلبر زیبای من شمارهٔ ۳۲۰: گر کار به جز مستی اسکندر می من شمارهٔ ۳۲۱: ای دوست ره جفا رها کن شمارهٔ ۳۲۲: ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن شمارهٔ ۳۲۳: این که فرمودت که رو با عاشقان بیداد کن شمارهٔ ۳۲۴: ای باد به کوی او گذر کن شمارهٔ ۳۲۵: غلاما خیز و ساقی را خبر کن شمارهٔ ۳۲۶: غریب و عاشقم بر من نظر کن شمارهٔ ۳۲۷: بند ترکش یک زمان ای ترک زیبا باز کن شمارهٔ ۳۲۸: ساقیا برخیز و می در جام کن شمارهٔ ۳۲۹: ای شوخ دیده اسب جفا بیش زین مکن شمارهٔ ۳۳۰: جانا دل دشمنان حزین کن شمارهٔ ۳۳۱: چشمکان پیش من پر آب مکن شمارهٔ ۳۳۲: مکن آن زلف را چو دال مکن شمارهٔ ۳۳۳: ای دل ار مولای عشقی یاد سلطانی مکن شمارهٔ ۳۳۴: جانا اگر چه یار دگر می‌کنی مکن شمارهٔ ۳۳۵: ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن شمارهٔ ۳۳۶: صبر کم گشت و عشق روز افزون شمارهٔ ۳۳۷: ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین شمارهٔ ۳۳۸: ای چون تو ندیده جم آخر چه جمالست این شمارهٔ ۳۳۹: ای رشک رخ حورا آخر چه جمالست این شمارهٔ ۳۴۰: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین شمارهٔ ۳۴۱: خواجه سلام علیک آن لب چون نوش بین شمارهٔ ۳۴۲: جاوید زی ای تو جان شیرین شمارهٔ ۳۴۳: اسب را باز کشیدی در زین شمارهٔ ۳۴۴: ای لعبت مشکین کله بگشای گوی از آن کله شمارهٔ ۳۴۵: چون سخن زان زلف و رخ گویی مگو از کفر و دین شمارهٔ ۳۴۶: گر نشد عاشق دو زلف یار بر رخسار او شمارهٔ ۳۴۷: ای جهانی پر از حکایت تو شمارهٔ ۳۴۸: ای شکسته رونق بازار جان بازار تو شمارهٔ ۳۴۹: ای همه انصاف‌جویان بندهٔ بی‌داد تو شمارهٔ ۳۵۰: خنده گریند همی لاف زنان بر در تو شمارهٔ ۳۵۱: حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو شمارهٔ ۳۵۲: ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو شمارهٔ ۳۵۳: ای مونس جان من خیال تو شمارهٔ ۳۵۴: ای دریغا گر رسیدی دی به من پیغام تو شمارهٔ ۳۵۵: موی چون کافور دارم از سر زلفین تو شمارهٔ ۳۵۶: تا کی از عشوه و بهانهٔ تو شمارهٔ ۳۵۷: عاشقم بر لعل شکرخای تو شمارهٔ ۳۵۸: باز افتادیم در سودای تو شمارهٔ ۳۵۹: ای گشته ز تابش صفای تو شمارهٔ ۳۶۰: ای کعبهٔ من در سرای تو شمارهٔ ۳۶۱: تا بدیدم زلف عنبرسای تو شمارهٔ ۳۶۲: ای ببرده آب آتش روی تو شمارهٔ ۳۶۳: باد عنبر برد خاک کوی تو شمارهٔ ۳۶۴: گر خسته دل همی نپسندی بیار رو شمارهٔ ۳۶۵: ای خواب ز چشم من برون شو شمارهٔ ۳۶۶: خه خه ای جان علیک عین‌الله شمارهٔ ۳۶۷: ای قوم مرا رنجه مدارید علی‌الله شمارهٔ ۳۶۸: ای ز آب زندگانی آتشی افروخته شمارهٔ ۳۶۹: ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته شمارهٔ ۳۷۰: من نه ارزیزم ز کان انگیخته شمارهٔ ۳۷۱: ای نقاب از روی ماه آویخته شمارهٔ ۳۷۲: بردیم باز از مسلمانی زهی کافر بچه شمارهٔ ۳۷۳: آن جام لبالب کن و بردار مرا ده شمارهٔ ۳۷۴: ساقیا مستان خواب‌آلوده را آواز ده شمارهٔ ۳۷۵: ای من مه نو به روی تو دیده شمارهٔ ۳۷۶: ای مهر تو بر سینهٔ من مهر نهاده شمارهٔ ۳۷۷: ای سنایی خیز و بشکن زود قفل میکده شمارهٔ ۳۷۸: زهی سروی که از شرمت همه خوبان سرافگنده شمارهٔ ۳۷۹: از عشق آن دو نرجس وز مهر آن دو لاله شمارهٔ ۳۸۰: دی ناگه از نگارم اندر رسید نامه شمارهٔ ۳۸۱: پر کن صنما هلاقنینه شمارهٔ ۳۸۲: جان جز پیش خود چمانه منه شمارهٔ ۳۸۳: گر بگویی عاشقی با ما هم از یک خانه‌ای شمارهٔ ۳۸۴: سینه مکن گرچه سمن سینه‌ای شمارهٔ ۳۸۵: عقل و جانم برد شوخی آفتی عیاره‌ای شمارهٔ ۳۸۶: این چه رنگست برین گونه که آمیخته‌ای شمارهٔ ۳۸۷: ای جان و جهان من کجایی شمارهٔ ۳۸۸: جانا نگویی آخر ما را که تو کجایی شمارهٔ ۳۸۹: ای کرده دلم سوختهٔ درد جدایی شمارهٔ ۳۹۰: از ماه رخی نوش لبی شوخ بلایی شمارهٔ ۳۹۱: ای لعل ترا هر دم دعوی خدایی شمارهٔ ۳۹۲: ای پیشهٔ تو جفانمایی شمارهٔ ۳۹۳: ای یوسف ایام ز عشق تو سنایی شمارهٔ ۳۹۴: آخر شرمی بدار چند ازین بدخویی شمارهٔ ۳۹۵: بتا پای این ره نداری چه پویی شمارهٔ ۳۹۶: کودکی داشتم خراباتی شمارهٔ ۳۹۷: ای آنکه به دو لب سبب آب حیاتی شمارهٔ ۳۹۸: غالیه بر عاج برآمیختی شمارهٔ ۳۹۹: باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی شمارهٔ ۴۰۰: تا مسند کفر اندر اسلام نهادستی شمارهٔ ۴۰۱: اگر در کوی قلاشی مرا یکبار بارستی شمارهٔ ۴۰۲: دلا تا کی سر گفتار داری شمارهٔ ۴۰۳: آن دلبر عیار من ار یار منستی شمارهٔ ۴۰۴: یار اگر در کار من بیمار ازین به داشتی شمارهٔ ۴۰۵: صنما آن خط مشکین که فراز آوردی شمارهٔ ۴۰۶: ای راه ترا دلیل دردی شمارهٔ ۴۰۷: تا معتکف راه خرابات نگردی شمارهٔ ۴۰۸: زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی شمارهٔ ۴۰۹: زهی پیمان شکن دلبر نکوپیمان به سر بردی شمارهٔ ۴۱۰: دلم بردی و جان بر کار داری شمارهٔ ۴۱۱: روی چو ماه داری زلف سیاه داری شمارهٔ ۴۱۲: ای آنکه رخ چو ماه داری شمارهٔ ۴۱۳: انصاف بده که نیک یاری شمارهٔ ۴۱۴: در ره‌روی عشق چه میری چه اسیری شمارهٔ ۴۱۵: عشق و شراب و یار و خرابات و کافری شمارهٔ ۴۱۶: نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری شمارهٔ ۴۱۷: چرا ز روی لطافت بدین غریب نسازی شمارهٔ ۴۱۸: ای گل آبدار نوروزی شمارهٔ ۴۱۹: ای سنایی چو تو در بند دل و جان باشی شمارهٔ ۴۲۰: لؤلؤ خوشاب من از چنگ شد یکبارگی شمارهٔ ۴۲۱: به درگاه عشقت چه نامی چه ننگی شمارهٔ ۴۲۲: الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی شمارهٔ ۴۲۳: ای پسر گونه ز عشقت دست بر سر دارمی شمارهٔ ۴۲۴: تا به گرد روی آن شیرین پسر گردم همی شمارهٔ ۴۲۵: ای چشم و چراغ آن جهانی شمارهٔ ۴۲۶: ای زبدهٔ راز آسمانی شمارهٔ ۴۲۷: تو آفت عقل و جان و دینی شمارهٔ ۴۲۸: گاه آن آمد بتا کاندر خرابی دم زنی شمارهٔ ۴۲۹: دلم بربود شیرینی نگاری سرو سیمینی شمارهٔ ۴۳۰: الا ای نقش کشمیری الا ای حور خرگاهی شمارهٔ ۴۳۱: عاشق نشوی اگر توانی شمارهٔ ۴۳۲: ربی و ربک‌الله ای ماه تو چه ماهی شمارهٔ ۴۳۳: برخی رویتان من ای رویتان چو ماهی شمارهٔ ۴۳۴: صنما چبود اگر بوسگکی وام دهی شمارهٔ ۴۳۵: گفتی که نخواهیم تو را گر بت چینی شمارهٔ ۴۳۶: صبحدمان مست برآمد ز کوی