شمارهٔ ۱۷۵: زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر

یک زمان از دوش برگیر ای پسر


زان که تا در بند و زنجیر توایم

از در بندیم و زنجیر ای پسر


عرصه تا کی کرد خواهی عارضین

چون گل بی خار بر خیز ای پسر


هر زمان آیی به تیر انداختن

هم کمان در دست و هم تیر ای پسر


زان که چشم بد بدان عارض رسد

زود در ده بانگ تکبیر ای پسر


آن لب و دندان و آن شیرین زبان

انگبین‌ست و می و شیر ای پسر


جست نتواند دل از عشق تو هیچ

جست که تواند ز تقدیر ای پسر


پای بفشارد سنایی در غمت

تا به دست آیی به تدبیر ای پسر


نظر خود را بنویسید

نظرات