شمارهٔ ۱۸۳: تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

تا جایزی همی نشناسی ز لایجوز

اندر طریق عشق مسلم نه‌ای هنوز


عاشق نباشد آنکه مر او را خبر بود

از سردی زمستان و ز گرمی تموز


در کوی عشق راست نیابی چو تیر و زه

تا پشت چون کمان نکنی روی همچو توز


چون در میان عشق چو شین اندر آمدی

چون عین و قاف باش همه ساله پشت قوز


گر مرد این رهی قدم از جان کن و در آی

ور عاجزی برو تو و دین و ره عجوز


نظر خود را بنویسید

نظرات