شمارهٔ ۱۹۵: ای جهان‌افروز دلبر ای بت خورشیدفش

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

ای جهان‌افروز دلبر ای بت خورشیدفش

فتنهٔ عشاق شهری، شمسهٔ خوبان کش


گاه آن آمد که از وصل تو بستانیم داد

زین جهان حیله‌ساز و روزگار کینه‌کش


باده‌ای خواهیم تلخ و مجلسی سازیم نغز

مطربی ناهید‌طبع و ساقیی خورشیدفش


در جهان ما را کنون شش چیز باید تا بود

زخم ما بر کعبتین خرمی امروز شش


خانه‌ای گرم و حریفی زیرک و چنگی حزین

ساقیِ خوب و شرابِ روشن و محبوبِ خوش


نظر خود را بنویسید

نظرات