شمارهٔ ۲۶۴: روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم

گستاخ‌وار بر سر کویش گذر کنم


لبیک عاشقی بزنم در میان کوه

وز حال خویش عالمیان را خبر کنم


جامه بدرم از وی و دعوی خون کنم

شهری ازین خصومت زیر و زبر کنم


یا تاج وصل بر سر امید برنهم

یا مردوار سر به سر دار برکنم


نظر خود را بنویسید

نظرات