شمارهٔ ۲۷۵: از پی تو ز عدم ما به جهان آمده‌ایم

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

از پی تو ز عدم ما به جهان آمده‌ایم

نز برای طرب و لهو و فغان آمده‌ایم


عشق نپذیرد هستی و پرستیدن نفس

ما ازین معنی بی نام و نشان آمده‌ایم


تا کی از نسبت بی اصل همی لاف زنیم

کز غرور خود بی خود به زبان آمده‌ایم


مانده در بند زمانیم و زمان ما را نه

در مکانیم نه از بهر مکان آمده‌ایم


هر کسی راه ازین ره به قدم می‌سپرد

ما در اسپردن این راه به جان آمده‌ایم


نظر خود را بنویسید

نظرات