شمارهٔ ۳۲۲: ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

ایا معمار دین اول دل و دین را عمارت کن

پس آنگه خیز و رندان را سحرگاهی زیارت کن


خرابات ای خراباتی به عین عقل چون دیدی

نهان از گوشه‌ای ما را به عین سر اشارت کن


بکش خط بر همه عالم ز بهر رند میخانه

زیارت رند حضرت را برو مسح و طهارت کن


جهان کفر و ایمان را ز سوز عشق بر هم زن

عیار نیک بر کف گیر و یک ساعت عبارت کن


به سیم و زر خراباتی همی با تو فرو ناید

تو با رند خراباتی به جان و دل تجارت کن


حرارت‌های نفسانی بسوزد دینت را روزی

اگر در راه دین مردی علاج این حرارت کن


ز دعوی گر کله داری سنایی را کلاهی نه

ز معنی گر زیان بینی عبارت را کفارت کن


نظر خود را بنویسید

نظرات