شمارهٔ ۳۲۶: غریب و عاشقم بر من نظر کن

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل غزلیات

غریب و عاشقم بر من نظر کن

به نزد عاشقان یک شب گذر کن


ببین آن روی زرد و چشم گریان

ز بد عهدی دل خود را خبر کن


ترا رخصت که داد ای مهر پرور

که جان عاشقان زیر و زبر کن


نه بس کاریست کشتن عاشقان را

برو فرمان بر و کار دگر کن


سنایی رفت و با خود برد هجران

تو نامش عاشق خسته جگر کن


ولیکن چون سحرگاهان بنالد

ز آه او سحرگاهان حذر کن


نظر خود را بنویسید

نظرات