قصاید و قطعات

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی

قصاید و قطعات

شمارهٔ ۱ - قصیده: ذات رومی محرم آمد پاک دل کرباس را شمارهٔ ۲: خیز ای دل زین برافگن مرکب تحویل را شمارهٔ ۳: نبودی دین اگر اقبال مرد مصطفایی را شمارهٔ ۴: ای که اطفال به گهواره درون از ستمت شمارهٔ ۵: روزگار ای بزرگ چاکر تست شمارهٔ ۶: تلخ کرد از حدیث خویش طبیب شمارهٔ ۷: چند گویی که بیا تا بر وزانت برم شمارهٔ ۸: ای برآراسته از لطف و سخا معدن خویش شمارهٔ ۹: گفتی به پیش خواجه که این غزنوی غرست شمارهٔ ۱۰: تا نهان گشت آفتاب خواجگان در زیر خاک شمارهٔ ۱۱: مال هست از درون دل چون مار شمارهٔ ۱۲ - در مدح نظامی: ای که چون اندر بنان آری قصب هنگام نظم شمارهٔ ۱۳: ای که هفت اقلیم و چار ارکان عالم را به علم شمارهٔ ۱۴ - در رثای امیر معزی: گر تیر فلک داد کلاهی به معزی شمارهٔ ۱۵ - در مذمت دنیا: گنده پیریست تیره روی جهان شمارهٔ ۱۶: قدر مردم سفر پدید آرد شمارهٔ ۱۷: عرش مقاما زر کن کعبهٔ جاهت شمارهٔ ۱۸: آن تو کوری نه جهان تاریکست شمارهٔ ۱۹ - در هجای علی سه بوسش: پیش ازین گفتم سه بوسش را همی شمارهٔ ۲۰ - در مذمت بخیلی گوید: دیگ خواجه ز گوشت دوشیزه‌ست شمارهٔ ۲۱ - در رثای منصور سعید: خواجه منصور بپژمرد ز مرگ شمارهٔ ۲۲: ای جود تو ز لذت بخشش سوال جوی شمارهٔ ۲۳: به مادرم گفتم ای بد مهر مادر شمارهٔ ۲۴: هر جا که روضه‌ایست وردیست شمارهٔ ۲۵: به همه وقت دلیری نکنند شمارهٔ ۲۶ - شکایت از روزگار: ضربت گردون دون آزادگان را خسته کرد شمارهٔ ۲۷: جان من خیز و جام باده بیار شمارهٔ ۲۸: برخیز و برافروز هلا قبلهٔ زردشت شمارهٔ ۲۹: پسر هند اگر چه خال منست شمارهٔ ۳۰: ای ماه صیام ار چه مرا خود خطری نیست شمارهٔ ۳۱: زین پسم با دیو مردم پیکر و پیکار نیست شمارهٔ ۳۲: ای سنایی خواجگی با عشق جانان شرط نیست شمارهٔ ۳۳: هر که در خطهٔ مسلمانیست شمارهٔ ۳۴: آمد آن حور و دست من بربست شمارهٔ ۳۵: آمد آن رگ زن مسیح پرست شمارهٔ ۳۶: مرحبا بحری که آبش لذت از کوثر گرفت شمارهٔ ۳۷ - در توحید: ای همه جانها ز تو پاینده جان چون خوانمت شمارهٔ ۳۸: ای شده پیر و عاجز و فرتوت شمارهٔ ۳۹ - در ذم مردم بلخ: از بس غر و غر زن که به بلخند ادیبانش شمارهٔ ۴۰: ای دل نیک مذهب و منهاج شمارهٔ ۴۱: گفتی که بترسد ز همه خلق سنایی شمارهٔ ۴۲ - در رثای امیر معزی: تا چند معزای معزی که خدایش شمارهٔ ۴۳: بی‌طمع باش اگر همی خواهی شمارهٔ ۴۴: یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد شمارهٔ ۴۵: گرچه شمشیر حیدر کرار شمارهٔ ۴۶: من نگویم که قاسم‌الارزاق شمارهٔ ۴۷: مرا به غزنین بسیار دوستان بودند شمارهٔ ۴۸: خواجه در غم من ار گفت که چون بی‌خردان شمارهٔ ۴۹: چه ممسکی که ز جود تو قطره‌ای نچکد شمارهٔ ۵۰: سرشگی کز غم معشوق بارم شمارهٔ ۵۱: ای که از بهر خدمت در تو شمارهٔ ۵۲: ای خواجه اگر قامت اقبال تو امروز شمارهٔ ۵۳: چون ز بد گوی من سخن شنوی شمارهٔ ۵۴ - در رثای زکی الدین بلخی: روح مجرد شد خواجه زکی شمارهٔ ۵۵: صدر اسلام زنده گشت و نمرد شمارهٔ ۵۶: به گرمای تموز از سرد سوزش شمارهٔ ۵۷ - در مدح مسعود سعد سلمان: ای عمیدی که باز غزنین را شمارهٔ ۵۸ : شکر ایزد را که تا من بوده‌ام شمارهٔ ۵۹: آنچه دی کرد به من آن پسر سر گرغر شمارهٔ ۶۰: آنکه تدبیر ظفر گستر او گر خواهد شمارهٔ ۶۱: با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت شمارهٔ ۶۲ - در جواب هجای یکی از معاندان: سرخ گویی همیشه غر باشد شمارهٔ ۶۳: هیچ کس نیست کز برای سه دال شمارهٔ ۶۴: از جواب و سوال ما دانی شمارهٔ ۶۵: چرا نه مردم دانا چنان زید که به غم شمارهٔ ۶۶: خواجگانی که اندرین حضرت شمارهٔ ۶۷: دل منه با زنان از آنکه زنان شمارهٔ ۶۸: خادمان را ز بهر آن بخرند شمارهٔ ۶۹: منشین با بدان که صحبت بد شمارهٔ ۷۰: دوستی گفت صبر کن زیراک شمارهٔ ۷۱: ای سنایی کسی به جد و به جهد شمارهٔ ۷۲: با دلی رفته به استسقا شمارهٔ ۷۳: با همه خلق جهان گرچه از آن شمارهٔ ۷۴: آخر این آمدنم نزد تو تا چند بود شمارهٔ ۷۵ - در هجای «معجزی» شاعر: معجزی خود ز معجز ادبار شمارهٔ ۷۶: چون خاک باش در همه احوال بردبار شمارهٔ ۷۷: دور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنک شمارهٔ ۷۸: چون تو شدی پیر بلندی مجوی شمارهٔ ۷۹ - در حادثهٔ زهر خوردن سرهنگ محمد خطیبی و انگشتری فرستادن سلطان مسعود رحمةالله علیه گوید و او را ستاید: زهی سزای محامد محمد بن خطیب شمارهٔ ۸۰: ای صدر اجل قوام دولت شمارهٔ ۸۱: اگر معمار جاه او نباشد شمارهٔ ۸۲: عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار شمارهٔ ۸۳: با بقای پدر پسر ناید شمارهٔ ۸۴: مبر تو رنج که روزی به رنج نفزاید شمارهٔ ۸۵: ز راه رفتن و آسودنم چه سود و زیان شمارهٔ ۸۶: داستان پسر هند مگر نشنیدی شمارهٔ ۸۷: اگر رای رحمت شود با دلم شمارهٔ ۸۸: چون شکرم در آب دو چشم و دلم فلک شمارهٔ ۸۹: کسی کز کار قلاشی برو بعضی عیان گردد شمارهٔ ۹۰: نمی‌داند مگر آنکس مراد از کشف حال آید شمارهٔ ۹۱: اول خلل ای خواجه ترا در امل آید شمارهٔ ۹۲: ای بس که نباشی تو و ای بس که درین چرخ شمارهٔ ۹۳: کسی را که سر حقیقت عیان شد شمارهٔ ۹۴: عاشق دین‌دار باید تا که درد دین کشد شمارهٔ ۹۵: گر سنایی دم زند آتش درین عالم زند شمارهٔ ۹۶ - در رثای زکی‌الدین بلخی: ای برادر زکی بمرد و بشد شمارهٔ ۹۷: ای دریغا که روز برنایی شمارهٔ ۹۸: این جهان بر مثال مرداریست شمارهٔ ۹۹: ز جمله نعمت دنیا چو تندرستی نیست شمارهٔ ۱۰۰: مردمان یک چند از تقوا و دین راندند کار شمارهٔ ۱۰۱: زن مخواه و ترک زن کن کاندرین ایام بار شمارهٔ ۱۰۲: ای به نزد عاشقان از شاهدی شمارهٔ ۱۰۳: هیچ نیکو نبود هرگز بد شمارهٔ ۱۰۴ - در صف خانگاه محمد منصور واقع در سرخس که وی در آن داروخانه و کتابخانه برای فقرا و درویشان بنیاد نهاد: لب روح الله ست یا دم صور شمارهٔ ۱۰۵: اگر چون زر نخواهی روی عاشق شمارهٔ ۱۰۶: ای سنایی به گرد حران گرد شمارهٔ ۱۰۷: هر که زین پیش بود امیر سخن شمارهٔ ۱۰۸: اگر ریش خواجه ببرند پاک شمارهٔ ۱۰۹: ای خداوند قایم قدوس شمارهٔ ۱۱۰: چو خواهم کرد زرق و هزل و ریواس شمارهٔ ۱۱۱: ای مرد سفر در طلب زاد سفر باش شمارهٔ ۱۱۲ - در رثای یکی از بزرگان: گوهر روح بود خواجه وزیر شمارهٔ ۱۱۳: گر مقصر شدم به خدمت تو شمارهٔ ۱۱۴: ز تو ای چرخ نیلی رنگ دارم شمارهٔ ۱۱۵: ثنا گفتیم ما مر خواجه‌ای را شمارهٔ ۱۱۶: ای آنکه ترا در تو تویی نیست تصرف شمارهٔ ۱۱۷: بجهم از بد ایام چنانک شمارهٔ ۱۱۸: گفت بر دوخته مرا شعری شمارهٔ ۱۱۹: طلوع مهر سعادت به ساحت اقبال شمارهٔ ۱۲۰: تو مرا از نسب و جان و خرد خویش منی شمارهٔ ۱۲۱: هر چند در میان دو گویم زمین و چرخ شمارهٔ ۱۲۲: آن حور روح فش را بر عقل جلوه کردم شمارهٔ ۱۲۳: زشت همی گویی هر ساعتم شمارهٔ ۱۲۴: چو بر قناعت ازین گونه دسترس دارم شمارهٔ ۱۲۵: ای یوسف نامی که همیشه چو زلیخا شمارهٔ ۱۲۶: عمر دو نیمه‌ست و ازین بیش نیست شمارهٔ ۱۲۷: چند روزی درین جهان بودم شمارهٔ ۱۲۸: از زهر به مغزم رسید بویی شمارهٔ ۱۲۹: خواجه بفزود ولیکن به درم شمارهٔ ۱۳۰: چون من بره سخن درون آیم شمارهٔ ۱۳۱: گاهی ز دل بود گله گاهی ز دیده‌ام شمارهٔ ۱۳۲: از خلد برین یاد کنم روی تو بینم شمارهٔ ۱۳۳: دی بدان رستهٔ صرافان من بر دَرِ تیم شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح عمادالدین محمدبن منصور: ای محمد نام و احمد خلق و محمودی شیم شمارهٔ ۱۳۵ - این قطعه را بر گور نظام الملک محمد نوشتند: ما فرش بزرگی به جهان باز کشیدیم شمارهٔ ۱۳۶: گر تو به دو گانه‌ای ز ما پیشی شمارهٔ ۱۳۷: ای علایی ببین و نیک ببین شمارهٔ ۱۳۸: گفت حکیمی که مفرح بود شمارهٔ ۱۳۹: چند گویی که زحمتت کردم شمارهٔ ۱۴۰: منم آن مفلسی که کیسهٔ من شمارهٔ ۱۴۱: ای به عین حقیقت اندر عین شمارهٔ ۱۴۲: چنگری ای پارسا در عاشق مسکین به کین شمارهٔ ۱۴۳: در طریق دین قدم پیوسته بوذر وار زن شمارهٔ ۱۴۴: پای بلقاسم ز پای بلحکم بشناس نیک شمارهٔ ۱۴۵: زهرهٔ مردان نداری خدمت سلطان مکن شمارهٔ ۱۴۶: ای برادر خویش را زین جمع خودبینان مکن شمارهٔ ۱۴۷: دعوی دین می‌کنی با نفس دمسازی مکن شمارهٔ ۱۴۸: یک روز بپرسید منوچهر ز سالار شمارهٔ ۱۴۹: روزگاریست که کان گهرند شمارهٔ ۱۵۰: خواهد که شاعران جهان بی صله همی شمارهٔ ۱۵۱: چو شعر حکیمانه گفتم ترا شمارهٔ ۱۵۲: هر که چون کاغذ و قلم باشد شمارهٔ ۱۵۳: ای خرد را جمال و جان را زین شمارهٔ ۱۵۴ - در مدح جمال المعاشرین قوال: ای جمال معاشران چونست شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح بهرامشاه: خواجه سلام علیک کو لب چون نوش او شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح بهرامشاه: خواجه غلط کرده است در چه؟ در ابروی او شمارهٔ ۱۵۷ - در رثای ابوالمعالی احمد بن یوسف: رفت قاضی بلمعالی ای سنایی آه کو شمارهٔ ۱۵۸ - در هجای علی سه بوسش: ایا کشیخان بد اصل ای سه بوسش شمارهٔ ۱۵۹: با تو باشم از تو نندیشم که با فضلی و عدل شمارهٔ ۱۶۰: در چشمت ای رفیقک ای خام قلتبان شمارهٔ ۱۶۱ - تقاضای گوشت و انگور: ای چو ماهی نشسته در خرگاه شمارهٔ ۱۶۲ - در رثای محمد بهروز: اعتقاد محمد بهروز شمارهٔ ۱۶۳: گفتم بنالم از تو به یاران و دوستان شمارهٔ ۱۶۴: ای فلک شمس شرف جاه تو شمارهٔ ۱۶۵: بخور من بود دود درمنه شمارهٔ ۱۶۶: ای تیر غم و رنج بسی خورده و برده شمارهٔ ۱۶۷: ای زده بر فلک سراپرده شمارهٔ ۱۶۸: این چه قرنست اینکه در خوابند بیداران همه شمارهٔ ۱۶۹: شغل سرهنگان دین از مرد متواری مجوی شمارهٔ ۱۷۰: تا کی اندر راه دین با نفس دمسازی کنی شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح خواجه اسماعیل شنیزی: علم و عمل خواجه اسماعیل شنیزی شمارهٔ ۱۷۲: اگر پای تو از خط خطا گامی بعیدستی شمارهٔ ۱۷۳: پسری دیدم پوشیده قبای شمارهٔ ۱۷۴: به هفت کشور تا شکر پنج و ده گویم شمارهٔ ۱۷۵: سخا و سخن جان محض‌ست ایرا شمارهٔ ۱۷۶: نکند دانا مستی نخورد عاقل می شمارهٔ ۱۷۷: کسی را کو نسب پاکیزه باشد شمارهٔ ۱۷۸: شربهای جهان همه خوردیم شمارهٔ ۱۷۹: شد دیدهٔ من سپید از وعدت شمارهٔ ۱۸۰ - از زبان تیر خراس: ای لاف زنی که هر کجا هستی شمارهٔ ۱۸۱: برهٔ بریان هر جا که بود چاکر تست شمارهٔ ۱۸۲: چون به ملک اندر بر آرد گردی از مردان مرد شمارهٔ ۱۸۳ - هم در هجای معجزی شاعر: معجز معجزی پدید آمد شمارهٔ ۱۸۴ - در رثای امیر معزی: شد باز گهر طبع گهرزای معزی شمارهٔ ۱۸۵ - و نیز: سخن را به خواب اندرون دوش گفتم شمارهٔ ۱۸۶ - در هجای علی سه بوسش: ای سه بوسش به آدمی ناژی شمارهٔ ۱۸۷: به شعر اندرت مردم خواندم ای خر شمارهٔ ۱۸۸: روی من شد چو زر و دیده چو سیم شمارهٔ ۱۸۹: زشتم خواندی و راست گفتی شمارهٔ ۱۹۰: خسرو از مازندران آید همی شمارهٔ ۱۹۱ - در هجای شهابی: مرا شهابی گر هجو کرد صد خروار شمارهٔ ۱۹۲: خواندم حکایتی ز کتابی که جمع کرد شمارهٔ ۱۹۳: ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی شمارهٔ ۱۹۴: خود درشتی گر ببیند کور چشم و کور دل شمارهٔ ۱۹۵: احوال خود چه عرض کنم هر زمان همی شمارهٔ ۱۹۶: گوگرد سرخ خواست ز من سبز من پریر شمارهٔ ۱۹۷ - در رثاء: تابوت مرا باز کن ای خواجه زمانی شمارهٔ ۱۹۸: هم اکنون از هم اکنون داد بستان شمارهٔ ۱۹۹: چونت نپرسم بگویی اینت کراهت شمارهٔ ۲۰۰: اگر بد گمان گشتی ای دوست بر من شمارهٔ ۲۰۱ - در هجای معجزی: حاجت صد هزار ... قوی شمارهٔ ۲۰۲: آدمی را دو بلا کرد رهی شمارهٔ ۲۰۳: به خدای ار گل بهار بوی شمارهٔ ۲۰۴: ای سنایی به گرد شرک مپوی شمارهٔ ۲۰۵: ای روی زردفام تو بر گردن نزار شمارهٔ ۲۰۶: ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی شمارهٔ ۲۰۷: در شهر مرد نیست ز من نابکارتر