شمارهٔ ۶۱: با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل قصاید و قطعات

با سنایی سره بود او چو یکی دانگ نداشت

چون دو دانگش به هم افتاد به غایت بد شد


به قبول دو سه نسناس به نزدیک خران

گرچه دی بی‌خردی بود کنون بخرد شد


راست چون تا که جز آحاد شماریش نبود

چون مگس بر سر او رید نهش نهصد شد


نظر خود را بنویسید

نظرات