شمارهٔ ۸۲: عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل قصاید و قطعات

عزیز عمر چنان مگذران که آخر کار

چو آفتاب تو ناگاه زیر میغ آید


هر آنکه بشنود احوال تو در آن ساعت

به خیر بر تو دعا گفتنش دریغ آید


نظر خود را بنویسید

نظرات