شمارهٔ ۱۲۷: چند روزی درین جهان بودم

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل قصاید و قطعات

چند روزی درین جهان بودم

بر سر خاک باد پیمودم


بِدْویدم بسی و دیدم رنج

یک شب از آز خویش نغنودم


نه یکی را به خشم کردم هجو

نه یکی را به طمع بستودم


به هوا و به شهوت نفسی

جان پاکیزه را نیالودم


هر زمانی به طَمْع آسایش

رنج بر خویشتن نیفزودم


و آخِرم چون اجل فراز آمد

رفتم و تخم کشته بدرودم


یار شد گوهرم به گوهر خویش

باز رستم ز رنج و آسودم


من ندانم که من کجا رفتم

کس نداند که من کجا بودم


نظر خود را بنویسید

نظرات