شمارهٔ ۱۳۷: ای علایی ببین و نیک ببین

نوشته سنایی در دیوان اشعار سنایی فصل قصاید و قطعات

ای علایی ببین و نیک ببین

که زمانه ستمگریست عظیم


گه ز چوبی کند دمنده شنکج

گه ز گوساله‌ای خدای کریم


هر کرا فضل نیست نیم پشیز

به شتر وار ساو دارد و سیم


وانکه چون تیغ جان ربای از فضل

موی را چون قلم کند به دو نیم


به خدای ار خرانش بگذارند

بی دو دانگ سیه بر آخور تیم


اینهمه قصه و حکایت چیست

وینهمه عشوه و تغلب و بیم


به بهشت خدای نگذارند

بی زر و سیم طاعتی ز رحیم


شاعرانی که پیش ازین بودند

همه والا بدند و راد و حکیم


باز در روزگار دولت ما

همه مأبون شدند و دون و لییم


به دو شعر رکیک ناموزون

که بخوانند ز گفتهای قدیم


کون فراخی حکیم و خواجه شود

چکند رنج بردن تعلیم


لاجرم حرمتی پدید آید

شاعران را به گرد هفت اقلیم


که به پنجاه مدحشان ممدوح

ندهد در دو سال نانی نیم


نظر خود را بنویسید

نظرات