بخش ۱۱ - در مذمت شهوت راندن: شهوت ار جانت بارّه باز کند

نوشته سنایی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی فصل الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله

شهوت ار جانت بارّه باز کند

بر تو کارِ بتان دراز کند


گرچه از چهره عالم افروزند

از شره دل درند و جان دوزند


همه در بند کام خویشتند

عاشقان پیششان همه شمنند


از پی دردی روانها را

چشمشان رخنه کرده جانها را


ببرند آبروی دولت جم

زان دو زلف و دو ابروی پر خم


بر دو رخ زلفها گوا دارند

که نیند آدمی پری مارند


همه دیوند و ظن چنان دارند

که ز حورا شرف همان دارند


مار با گیسویند مشتی تر

زهر در یشک و مهره نی در سر


کرده از قفل زلف مرغولان

بهر دولی و فتنهٔ دولان


صدهزاران کلید با زنجیر

همه بر چین چو روی بدر منیر


جعد مقتول جان گسل باشد

زلف مرغول غول دل باشد


زین نکویان یکی ز روی عتاب

پشت غم را خمی دهد ز نهاب


نظر خود را بنویسید

نظرات