بخش ۳۲ - در تعهّد علمای دیندار: علما جز امین دین نبوند

نوشته سنایی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی فصل الباب الثامن ذکرالسطان یستنزل‌الامان

علما جز امین دین نبوند

چون نیابند امان امین نبوند


چشم سر ملک و چشم سِر دین است

آن جهان بین و این نهان بین است


این و آن هردو یار یکدگرند

هم خزان هم بهار یکدگرند


ملک و دین را سری که بی‌خردست

راست چون حال دیوچه و نمدست


سدّ خردان ز روی لاد آمد

سدّ دولت سداد و داد آمد


ملک و دین را در این جهان و در آن

صدق و عدل است روی و پشتیوان


شاه را چون سداد نبود یار

ملک او باد دان به ملک مدار


هرکجا صدق دین و دل زنده‌ست

هرکجا عدل، ملک پاینده‌ست


شاه چون جفت داد گشت و سداد

ورنه ملکش بُوَد چو ملکت عاد


نه بگفته است صادق‌الوعدی

کاقتدوا بالذین من بعدی


چون به صدق و به عدل هر دو به هم

عقد بستند کار شد محکم


هردو یکتا شدند از پی سود

بی‌زیان اقتدا درست نمود


نه بمانده است زنده جاویدان

جور مروان و عدل نوشروان


ملک دو جهان به زیر پای آری

گر هوا را ز دست بگذاری


هرکه پرهیزگار و خرسندست

تا دو گیتی است او خداوندست


چون خرد افسر و تقی شد گاه

خواندت جبرئیل شاهنشاه


نظر خود را بنویسید

نظرات