بخش ۱۲ - اندر خویشان گوید فی‌مذمة الارقاب که: الاقارب عقارب، والاخ فخ، والعمّ غمّ، والخال وبال، والختن محن: این گُره را که نام کردی خویش

نوشته سنایی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی فصل الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین

این گُره را که نام کردی خویش

هریکی گزدمند با صد نیش


سرگران همچو پای در خوابند

پرده‌در همچو تیز درآبند


از ره مرگ و جسک ماده و نر

آرزومند مرگ یکدیگر


از جفا زشت گوی یگدگرند

وز حسد عیب جوی یکدگرند


اهل علّت نه خویش یکدگرند

همچومهتاب خیش یکدگرند


در ضیاع و عقار خویشان را

بشناسی چو گرگ میشان را


گرچه ایشان اقاربند همه

در اقارب عقاربند همه


نیک گفت این سخن حکیم عرب

نبود خویش اهل ناز و طرب


این مثل را نگر نداری سست

که اقارب عقاربند دُرست


خویش نزدیک همچو ریش بُوَد

بیش کاویش رنج بیش بُوَد


همه لرزنده در عنا و عذاب

چون زر و سیم سفله بر سیماب


آشکارا چو گربه بر سرِ خوان

زیر برتر چو موش در انبان


نظر خود را بنویسید

نظرات