بخش ۴۷ - در صفت منجّم حاذق و منافق و تمثیل اصحاب دعوی به غیر معنی فی بطلان احکام النجوم و صفة هیئة‌الفلک و واضع هذاالعلم، قال النبّی علیه‌السّلام: النجوم حق و احکامها باطل، و قال ع

نوشته سنایی در حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه سنایی فصل الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراء‌المدّعین ومذّمة‌الاطباء والمنجّمین

باز اینها که مرد احکامند

همه در فال و زجر خودکامند


نفس از گردش نجوم زنند

سال و مه فال سعد و شوم زنند


همه جاسوس نجم افلاکند

همه با میل و تختهٔ خاکند


همه در راه حکم خود رایند

به سرِ من که ژاژ می‌خایند


زرق بوالعنبس است رهبرشان

کم ز خاکند خاک بر سرشان


نشنیدند نام بطلمیوس

پر فغان و میان تهی چون کوس


همه شاگرد زرق بوالعنبس

همه از زرق او زنند نفس


روز و شب در شمار هفت و چهار

خانهٔ جدّ و خانهٔ ادبار


صاحب لیل و صاحب نوبه

زین چنین علم توبه و به توبه


صاحب ساعت و دلیل نهار

طالع و کدخدا و جان بختار


صاحب وجه و نیز صاحب حدّ

که در احکامشان نباشد ردّ


سبب کدخدایی و هیلاج

که منجّم بدو بود محتاج


صاحب صورتست و ربّ‌الیوم

که برآنند حکیمان یک قوم


حکم و تأثیر و صاحب اوتاد

برتر از حدّ وجه و نقص و زیاد


گردش و رفتن و هبوط و صعود

که ز تأثیرشان شود موجود


انحطاط و حضیض و دور و شمار

اوج خورشید و ثابت و سیار


فلک‌المستقیم و جیب‌المیل

غایت ارتفاع و گردش لیل


گه رحاوی و گاه دولابی

گه حمایل چو تیغ اعرابی


بعد و بهت و تفاوت مابین

حاصل جیب و غایت‌الطولین


زیج یحیی و فاخر و مأمون

ارتفاع طوالع و چه و چون


وانکه بنهاد اوج را حرکات

ارتفاع و تفاوت ساعات


ظلّ مقیاس و نقطهٔ محسوس

که مقادیر زاویه است رؤس


طول و عرض و سطوح و نقطه و خط

که در احوال جمله نیست غلط


نظر خود را بنویسید

نظرات